شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ يه روز يه کاميون گلابي داشته توي جاده مي رفته که يه دفعه مي‌افته توي يه دست‌انداز، يکي از گلابي‌ها مي‌افته وسط جاده، بر مي‌گرده به کاميون نگاه مي‌کنه و ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها! گلابي‌ها ميگن: گلابي، گلابي! کاميون دورتر مي شه، صداشون ضعيف‌تر مي شه. گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها! گلابي‌ها مي گن: گلابي، گلابي! باز کاميون دورتر ميشه، گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي‌ها!
اما صداي گلابي ديگه به گلابي‌ها نمي‌رسه! گلابي‌ها موبايل راننده رو مي گيرن و زنگ ميزن به موبايل گلابي، اما چه فايده که گلابي ايرانسل داشته و توي جاده آنتن نمي‌داده!
گلابي يه نفر رو پيدا مي‌کنه که موبايل دولتي داشته، زنگ مي‌زنه به راننده و مي گه: گوشي رو بده به گلابي‌ها، وقتي که گلابي‌ها گوشي رو مي گيرن، گلابي ميگه: گلابي‌ها، گلابي ها! گلابي ها مي گن: گلابي، گلابي! . . . ... ... واقعا دوست داري باز هم ادامه داشته باشه؟!
باد صبا
معلومه كه نه مگه آدم گلابي باشه دوباره هي بشنوه گلابي گلابي
علي جون داستانت ناقص بود داداش
علي غريبيان
رتبه 0
0 برگزیده
788 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top